هنوز یک سال نشده که داریم فحش های همسایه ها رو باهم که به هم میدن میشنویم. البته این بار چون وسط بازاریم صدای بوق ماشینها هم که از کنارشون رد میشدن میشنیدیم. به خواهرم میگم مثل اون خونه قبلیه که اول اومده بودیم داشتن با هم دعوا میکردن. میگه: آره، اولش اینطوریه. هنوز ماها رو نشناخته ن، ما رو که بشناسن، دعواها رو میذارن کنار و به دوستی ختم میشه. در عوض موضوعشون ما میشیمو به ما میپرن.
الآن خدا خدا میکنم، هنوز ما دشمن مشترکشون نشده ایم، از این خونه هم اسباب کشی کنیم بریم.
من خیلی دوست دارم مشهد جایی بگیرم (ولو 30 متر )
و اگه شد کلا انتقال بگیرم بیام مشهد
ولی اینجوری که از همسایه ها میگی آدم وحشت میکنه
نمیدونم. ولی به نظر این مشهدی ها خیلی سیاسی تر از این حرفان به نظر.
ولی خب، این همسایه هامون که هنوز ما رو نشناخته ن این طوری گپ میزنن