از روزی که شروع کردم به مقاله نوشتن سالها میگذره. از همون موقع هم یکی شروع کرد به خط خطی کردن مشقای من. برای همین بارها و بارها مجبور شدم از اول شروع کنم. هر بار هم تا جایی که تونستم از آدمای اطراف کمک گرفتم. چون نیروی خط خطی کننده مشقای من پول، زور و قدرت داشت. تا به امروز که 17 تا مقاله نوشته م و در همه آن موارد بجز یکی که اتفاقی شد، نویسنده اول بوده ام، کسی هست که داره مشقام رو خط خطی میکنه.
هنوز که هنوزه ول کن ماجرا هم نیستو نمیدونم چه گناهی کرده ام که باید هرچی کلاه بردار کلاشه اینطوری رو من انقد مسلط بشه.
آخرین کلاه بردار رو که دستشو بستم مظفری بود. ولی انگار همیشه یکی هست که باید کلاه من رو برداره. مخصوصا تا زمانی که مقالاتی مینویسم و کارهایی برای عرضه دارم.
همه این فشار ها شما رو قویتر میکنه خانم دکتر
آه