میدونین، برام خیلی عادی شده که این روزها زن های جوان و پیری ببینم (و حتی پیرمردهایی) که حتی پول کرایه ماشین رو ندارن. قضیه هم این تعریف وابستگیه از طرف دولته که اینها، بدبختا چون سرپرست خانوار نیستن دیگه پول کرایه ماشینشون رو هم ندارن. از طرف دیگه ماه محرم هست و ماه نذری. درست در همین ماه یک عده نذری میدن و یک عده هم نذری میگیرن. و اگر آن نذری خوشمزه نباشه، مردم ظرف ها رو سعی میکنن تمیز و خوشگل، شاید برای همون خانومها (یا پیرمردها) که حتی کرایه ماشین ندارند، کنار خیابون بگذارن.
به نظر من که این جور زندگی ها انقدر عادی شده که حتی به این نوع زندگی هامون افتخار هم میکنیم. ماها افتخارمون این شده که اگر تخم مرغی نیمرو کردیم و درست همون لحظه که آماده شد، تصمیم بگیریم که نمی خوایم دیگه. حالا چیکارش کنیم؟ خیلی فاخر میذاریمش تو فریزر تا یک کسی رد شود و بپسندد (!)
البته این مهم نیست ها. واقعا این مهمه که دیگه یک پیرزن، و یا یک پیرمرد اقلا کرایه ماشین تا دو قدم راه رو خودشون داشته باشن (!)