آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد
آه

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

تهوع

می خواستم از یک تهویه بگم. گوشه دیوار رنگ پریده زیر سقف یک سالن. ولی این جا وبلاگ آهه. باید حقایق رو بنویسم. Truth be said....

روز اولی که اومدیم این خونه، شبی از اواخر پاییز بود و پنجره ها بسته. گاز متان همه خونه رو گرفته بود. باوجودی که برادرم ناظر تعمیرات خونه بود هیــــــــــــــــــــــــــــچ یک از بناها، سیم کش ها و برادرم بعد از یک ماه تعمیر متوجه نشت گاز متان نشده بودند (!). ساکنین 2-3 اتاق این خونه همه دچار حالت تهوع شده بودیم. بابام خودش، منتخب این خونه استفراغ کرد. مامانم تا چند روز اسهال استفراغ بود. من خودم یک شب که آب نبود بخورم و قبل از اینکه تصمیم قطعی بگیرم چهل گیاه بخورم یا نه، بالا آوردم.

آه، گذشت. تا اینکه دوباره امشب جگرکی شب بعد از روز عید قربان حسابی بوهای ناجور راه انداخت. طوری که ما دو نفر ساکن اتاقهای روبرویی جگرکیه باهم گفتیم دچار حالت تهوع شده ایم. این بار من حواسم بود زود رفتم سراغ چهل گیاه. بدبخـــــــــــــــــــــــــت اونی که بخواد دستپخت این جگرکیه شب کار رو بخوره. ما نخورده فقط بوش رو استشمام کرده ایم داریم میمیریم.


نظرات 1 + ارسال نظر
دیوانه شنبه 11 شهریور 1396 ساعت 08:13 http://delirium.blogsky.com/

سلام
توی شهرداری یک بخشی هست به اسم بند 20 ماده 55 که به اختصار بهش میگن بند 20 و وظیفه اش رسیدگی به مزاحمت های شهری هست هرجا دود ، بوی بد و مواد آلاینده بود می تونی ازش به این قسمت شکایت کنی

بریم بند ب بهرامی از بهرامی شکایت کنیم. هه، 17 سال بهرامی ها از بند ب به ما شکایت میکردن و همیشه هم کارشون درست بود. اگر بخوایم بریم از خود بهرامی ها شکایت کنیم کجا بریم؟
آه، الآن بریم از خود بهرامی ها شکایت کنیم میرن این جگرکیه رو بزرگترش میکنن. میگن عه این دفعه شکایت کرده ن ما هم روبروشون نیستیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد