آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

محرم و صفر تاریخ استقلال من

محرم و صفر تاریخ رسمی استقلال من این سالهاست. نه اینکه خودم به خاطر و به موجب این تاریخ خواسته باشم مستقل باشم. دیگه تو این تاریخ انقدر تحت فشار قرار گرفته ام که بارها ترجیح داده ام مستقل بشم. سالهاست همین طوره. توی این تاریخ بارها در مثلث و گاهی هم در مربع و پنج ضلعی اشخاص طوری قرار گرفته ام که هربار به اطرافیانم گفته ام محبتتون رو نمی خوام. نمی خوام. مثلا مامانه شب میره روضه و معلوم نیست تو این روضه چی پرش میکنن. فردا صبحش میبینی حسابی صورتش از گریه پر شده و حالا وقت قیامه. مثلا داره نون میپزه و وای به حالت که ازش سوالی بپرسی. همون جا یک گیری بهت جواب میده. اون دخترش هم همون موقع ظاهر میشه و به خودنمایی. خودش هم میره باباهه رو مثلا اگر حتی خوابه بیدار میکنه. اینطوری میشن مثلث. اون روز هم براتون گفتم که این دختره زن برادره ماه خاص محرم کرمش اونقدری گرفته بود که باوجودی که از خونه ام بیرونش کرده بودم بازهم اومده بود. خب، این رو بگیرین مربع. بعد گاهی هم اضلاع دیگه ای از سراسر دنیا تو همین ماه روی من تشکیل میشن دیگه خود به خود... خلاصه، به طور اتفاقی شاید، این ماه ماه استقلال من شده. از من انکار به نخواستن محبت اطرافیان و از اون ها اصرار...