آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

همسایه ها

اون روز داشتم کتابی پر از ضرب المثل میخوندم. نگاه کردم چقدر مثل هست از همسایه بد. یعنی فقط اون مثل رایجی که در مورد همسایه میشنویم یکی از هزاران مثلی هست که تعداد بیشترشون در مورد همسایه بد هست. مثلهای در مورد همسایه بد هم اشاره به بدترین دشمن ها میکنه و تذکر میده شما خونه ای که توش میرین رو خیلی بهش توجه نکنید. نگاه کنید ببینید چه کسی همسایه شما میشه. این در مورد ما واقعا صادق بوده. همسایه های ما درسته که الآن بیشتر بازار هستن ولی هنوز از بدیشون در امان نیستیم. اخیرا خونه های ثامن 2 خیلی هاشون آپارتمان و چند طبقه های خالی شده اند که کسی توشون نمیشینه و یا اگر میشینه مستاجره. برای همین کسی اهل درخت کاری نه تو حیاط خونه ش هست و نه بیرون از خونه کنار پیاده رو. اصلا اون روز یک نفر رو رسما دیدیم که میگفت یک وقت درخت نکارین ها! اون آبی که پای درخت میریزین از خرج و هزینه شماها پای این درختها حروم میشه. یا، این که ما یک نفر آدم خونسرد داریم که وقت و بی وقت. روز تعطیل و غیر تعطیل بوق های ممتد و بدی می زنه. بقدری هم صداش منتشره که تا چند محله این صدا رو میشنویم. مثلا امروز من حموم بودم و حموم هم میدونید معمولا چند تا اتاق تو در تو تهش حمومه. بعد صدای آب میادو رطوبت هست. با این وجود صدای بوق زدن سر ظهر این ماشین اون تو میومد. از این قبیل داستان ها اگر این وبلاگ رو دنبال کرده باشین من زیاد دارم. داستان بهرامی اینا. یا مثلا اون جگرکی که هرچند وقت باید در موردشون ذکر خیر بیارم. ماها کوتاهی میکنیم. واقعا خیلی از مشکلاتمون ناشی از همسایه بد هست. ولی آموزش نمیدیم که همسایه میتونه خیلی بدتر از هزاران دشمن خارجی باشه.