آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

سیری در تاریخ

بیشتر از اینکه دلم یک شرکت سبز بخواد دلم میخواست یک خونه سبز میداشتیم. این روزا خیلی دوباره کاری افتاد رو سرم. همه اش هم به خاطر سرورمونه. رفتمو یکی از این کامپیوترهای قدیمی رو در آوردمو گفتم میخوام این سرورمون باشه. ایده ام خوب بودو رئیس همراهی کرد. ولی بعد افتاد مشکل ها. از آخرین باری که روی اون کامپیوتر کار کرده بودیم بیشتر از 5 سال میگذره. همون موقعش هم کلی باهاش کلنجار رفته بودیم. دیگه امروز رئیس دلش برام سوختو اومد یک سری کارها رو راه انداخت، تا اون جا که بالاخره دیدیم بعله آخرین Login مربوط به سیستم عامل مربوط به سال 2013 میشد؛ تابستون 2013. برای این راه اندازی کلی کار کردیم. حتی رئیس رفتو یک سری از کاغذهامو که ثبت کرده بودم درآورد ببینه پسورد ورودیش چی بود اصلا. همون جا خوشبختانه یک سری پسوردهای فراموش شده دیگه مون هم پیدا کردیم. بعد از 5 سال دوباره برگشتیم سر خونه اول. حالا نمیدونم چی میشه. این سرور هم که شده دردسر و کلی آه برامون درست کرده. فعلا هم تو این فکرم که بگم دیگه نمیشه و باید یک کار دیگه اش بکنیم. از طرف دیگه هم کلی سخت افزارهای مختلف افتاده دستمونو هر کدوم رو از یک گاز زده ایم نصف نیمه ول کرده ایم. البته حق هم داریم ها! یکی رفته سخت افزار خاص منظوره اش رو برای خودش درست کرده و حالا یک پولی هم از من گرفته و داده دستم. نگفته هم چی به چیه خب. برای همین کلا هربار ما گیر این سخت افزاره میافتیم کلی وقتو انرژیمون میره هیچ، کاری هم تقریبا پیش نمیبریم. اون وقت کلی احساس رضایت میکنیم از بقیه کارهامون که کلا در زمینه کامپیوتر انجامشون نداده بودیم.

نامه سرگشاده نوآفرین ما

باسلام

بنده در تاریخ 7 خرداد 1397 به دادگاه تجدید نظر سازمان امور مالیاتی کشور واحد خراسان رضوی دعوت شده‌ام که بتوانم این حرف ها را بگویم:

کل آن سه ماه آغازین تاسیس شرکت که سال مالی اول آن محسوب شده است، مدیرعامل نوآفرین آن دستاورد فروش 300 هزارتومانی فروش کتاب ناشر مولفی خود را داشته است که به اسم شرکت مهر میزده و میتوانسته با هر مهر شرکت و یا فروشگاه دیگری با توجه به اینکه خود ناشر مولف بوده است، کتابش را بفروشد. چراکه مهر شرکت الزام خریدار بوده و نه الزام شرکت. بنابراین تنها دخالت شرکت نوپای ما در فروش کتاب های ناشر مولف مدیر عامل شرکت، مهر آن بوده است.

اکنون به دلیل اشتباه مدیرعامل در تایپ این مورد در برگه خوداظهاری مالیاتی سال مالی 1394 یعنی سال تاسیس شرکت (شرکت در آذر 1394 تاسیس شده و اسفند همان سال سال مالی آن بوده) مالیاتی بالغ بر 125هزار تومان پس از مراجعه اول به شعبه قضایی بر شرکت تعلق گرفته است. این مالیات قبل از اعتراض 250هزار تومان بوده است.

در نظر گرفتن این نکته نیز حائز اهمیت است که این شرکت فروشگاه نیست که حال مالیات یک فروشگاه به آن تعلق گیرد. ضمن آن که درآمد 300 هزار تومانی مدیرعامل سود خالص محسوب نمیشده و هزینه چاپ کتاب، کاغذ، چاپخانه و رفت و آمد مدیرعامل به شهرهای مختلف کشور را نیز باید در نظر گرفت.

همانطور که کارمندان دولت که ماهی یک میلیون تومان حقوق می‌گیرند و درآمد سال مالی شان می شود 12 میلیون، از مالیات معاف هستند، شرکت تازه تاسیس برای سال مالی که 300هزار تومان درآمد ناخالص آن بوده و سودی نکرده است باید منطقا و عدلا از مالیات معاف شود. اما اکنون می بینیم که مدیرعامل شرکت به عنوان اعتراض در مرحله تجدید نظر هم چنان در پی استحقاق حقوق خود می باشد.

آن­چه که باعث ناراحتی موسسین این شرکت گردیده است این است که در صورت عدم معافیت مالیاتی شرکت، هرگونه پولی که از بنده گرفته خواهد شد، به عنوان مالیات جمهوری اسلامی ایران، حرام خواهد بود.

 

                                                                                               باتشکر