آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

شغل: خانه‌دار

خانه‌داری کاری است پیچیده، منتسب به زن ها. خانه دار دو دسته داریم. یکی مربوط به این عکس هندیه است:

دسته دوم مرتبط میشه با این عکس دیگه که میبینین:

تصویر اول هندیه و الهه ای از قرن ها پیش رو نشون میده. خیلی از زنان فرصت طلب امروزی در پی دستیابی به موقعیت اون الهه هستن. اگر دقت بکنین بچه مچه تو دست زنه نیست. عده ای هم بدبخت مثل من کمی که به اون الهه دوست نداشته باشن علاقه نشون بدن برحسب میزان عدم علاقه شون جریمه میشن و میرن در دسته دوم خانه دارهای ایرانی. در مطلب قبلی اشاره کردم به میلیون ها زن ایرانی که برچسب خانه دار به اون ها خورده و تلاش کمی کردم برای مقایسه شون با زنهای شاغل دولتی.

اشتراک دو عکس بالا اینه که از قدیم از زنان انتظار داشتن این تعداد دست رو داشته اند. در حالی که ناقص عقل فرض شده اند، بی اجر و مزد باید باشن (دیوانه، ناقص عقل و زلیخا مگر مزدی به غیر از غذا و سرپناه میخواد؟!). این تصاویر شاهدن. کلا زنها از خداشون هست که همچنان خانه دار باشن و بتونن با این 7-8 تا دست به شوهرو بچه ها (به قولی عشقاش) برسن، ولی به اسم اینکه مثلا پدر پیری دارن که دارن ازش مراقبت میکنن از تمام مزایای زنان به اصطلاح شاغل دولتی هم برخوردار باشن. حالا یکی یا براش حقوق پرستار رو میدن، یکی دیگه هم ممکنه براش حقوق معلمی رو میدن که دیگه لازم نیست دوره اول تدریسش رو شهر سختی بگذرونه. من نمونه در این زمینه کم ندارم (از رده سنی متولد دهه 50 و دهه 60). بدبخت اون دخترها و زنانی که خیلی زود پدرانشون رو به هر دلیل غیر مشمول مزایای جانبازی و جبهه از دست دادند. اینه که با خیلی از امتیازاتی که برای زنان شاغل مخصــــــــــوصا شاغل دولتی قائل میشن، مخالفم. چون نتیجه عکس هم داره بعدش. عملا میبینیم این امتیازات رو کسانی میبرن که در واقع نیاز مبرمی که تو قانون براشون تعریف کرده ان ندارن. ولی باعث بدنامی بقیه زنها هم میشن که واقعا مستحق امتیاز داشتن برحسب شایستگیشون هستن.