آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

چقدر حساسیت در جاسوسی؟

به عنوان یک آدم معمولی که نمیدونم چی کار کردم انقدر در موردم حساسیت بود، میگم که خیلی بالا بود. برام این همه دقت در جاسوسی تعجب آور بود. اینکه خودی ها و غیر خودی ها با این حد حساسیت از کسی مثل من که ارتباط خاصی و در واقع نسبت به خیلی ایرانی ها هیچ ارتباطی با کسی نداشتم تا این حد دقت جاسوسی میکردن برام عجیب بوده و هست.

جزع میزنم. چون نمیدونم روزیم رو خدا کجا پهن کرده. میگن این کار درستی نیست.

حالا منظور من از دقت و حساسیت چیه؟ اینه که فکر میکنید فقط همینه که از کامپیوتر چک بشیم؟ نه، حضوری و در خواب و در بیداری و در اتاق ها و در هرجا که فکرش رو بکنید دقت نیاز دارن!

آیا فقط از خودتون بررسی میکنن؟ نه، اگر به هر دلیلی اسم شما و خانواده شما در میان هر یک از همسایه های شما بیاد آن همسایه مورد بررسی قرار میگیره.

دقت تا چه حد؟ همسایه اگر اسم جای بخصوصی از خانه شما رو بیاره، اگر بتونن مامور میفرستن قشنگ بررسی بشه که آیا دلیل درست و منطقی درباره آن قسمت خانه همون طور که همسایه گفته بود هست یا نه. یعنی راستی آزمایی میکنن. همسایه اسم تو رو بیاره ولی چیز یک ذره غیر عادی به نظر جاسوس برسه باید حتما حضوری بررسی بشه. در مورد منکه اینطوری بوده. مثلا چند وقت پیش بنای همسایه زد شیشه خانه ما رو شکست و ما هم نفهمیدیم. در فاصله اینکه بیاد و این رو بخانواده ما بگه جاسوس فرستادن اتفاق افتاده راستی آزمایی بشه!

آیا جاسوس ها تابعیت ایرانی دارن؟ برای کارهای پیش و پا افتاده ریسک نمیکنن. لزوما جاسوس مثلا برای مورد پیش و پا افتاده بالا نیازی نداشت که تابعیت ایرانی داشته باشه.

بنابراین، اگر یکسره ماها رو از کامپیوترها، لپ تاپ، گوشی و با اینترنت اشیا چک میکنن، کافی نیست و برای جاسوسی نیاز به حضور و دقت و بررسی بالا دارن.


بعدا اضافه کرد: دو نکته شرایط رو به بدتر شدن کشورمون حتی نسبت به همسایه هاش داره. یک اینه که پول کشورمون ارزشش در حال بسیار پایین آمدنه، و به همون اندازه هویت ایرانی بودنمون. شرایط داره به این سمت پیش میره که کسیکه فقط یک لیر خارجی داشته باشه، براش به عنوان اوراق هویتی کافیه، و به همون اندازه اوراق هویتی ماها بی ارزش میشه. میریم کشور همسایه، ترکیه، به جز تمام موارد اجرایی که میگن باید رعایت کنیم پاسپورت که نشون میدیم میگن آقا شما قبلا یک بار وارد کشور ما شدین! طرف نگاه کرده با این نام و نام خانوادگی قبلا یک ایرانی وارد شده، بعد کلی مشکلات برای اولین مراجعه ما درست میکنن، اون وقت من باید بگم جاسوسان خارجی به راحتی هرجایی برای هر کار پیش و پا افتاده ای میرن، ارزش پول و ارزش آدم پایین آمده، منتظر بیشتر پایین اومدنش هم باشین.

الف ب ایران

زیرساخت‌های آب و برق ایران، به نوعی وابسته به خرید از بازارهای آمریکا و خصوصا ایالت پنجاه و یکم، اسرائیله. اینو مسئولین ما نمیگن، و فقط کمی که وارد کار بشی، و حتی به عنوان یک مغازه دار ساده بخوای فروشنده باشی میفهمی. آب با فیلترهای تصفیه، و برق و مخابرات با کابل‌هایی که از اسرائیل میخریم. چند وقت پیش مجلس فکر کنم تصویب کرد که دیگه این چیزا رو از اسرائیل نخریم. حالا نمیدونم در عمل چقدر ممکنه که صاحبان صنایع شبکه اینترنتی ما بخوان به حرف مجلس گوش کنن. فکرش رو بکنین پارلمان مجلس عراق بلافاصله بعد از ترور سردار سلیمانی اعلام کرد که آمریکا باید خاک این کشور رو ترک کنه، ولی با وجودی که پارلمان تصویب کرد و ما هم یکی از پایگاه هاشون رو زدیم، این کشور هم الآن میگن آمریکا دو قطبی شده و درگیر انتخابات و قضایای پسا انتخاباته، هنوز این اتفاق نیافتاده.

در مورد ایران هم، میتونه همینطور باشه. الآن، من یک مطلب تو اینترنت در سایتی به اصطلاح دانش بنیان میذارم به عنوان تحلیل، بلافاصله شاخه یهودی اسرائیلی صهیونیزم وارد عمل میشه و گزارشو میده. با خودم فکر میکنم، من یکی اینا این کار رو میکنن، فوقش یک پست اینترنتیش بکنم، ولی اینا چقدر دست به عمل و حالا پررو هستن که بدون اینکه حتی نیاز به گفتن این نکته به ملتی داشته باشن، با یک گزارش دادن، مشکلشونو حل میکنن.

فکر میکنید یک کابل برق خریدیم ازشون، یک پول پهنای باند دادیم و دیگه تموم شد؟ نه، اونا میگن مستعمره ما اینا رو خرید، باید نظارت کنیم.

نمونه دست جریانات اینترنتی ایرانی که به دست یهود کنترل میشه، همین سایت های دوقطبی خودمونه، که اگر گفته نشه مستقیما به دست دولت و دانشگاه دولتی و یا دانشگاه آزاد داره اداره میشه، برین ببینین که اگر طرف مغازه خاصی نداره، به چه سختی داره پشتوانه حضور مجازیش رو تامین میکنه. حالا یکی گوشی وارد میکنه، یکی خود کامپیوتر. اگر گوشی وارد میکنه، مغازه دارد پول سفرش به انگلیس رو هم ازتون میگیره این روزا و اگر کامپیوتر داره که من یادمه از همون زمان که مغازه ماشین های اداری حسن پور کامپیوترهامون رو وارد میکرد ما داشتیم قسطهاش رو کارمندی میدادیم. شیخ هم میووردن برامون که شماها چه کار مهمی دارین میکنینو اینا. ما میفهمیدیم که در جریان مقاومت در برابر دشمن وارد شدیم، ولی دیگه خبر نداشتیم که حتی در حد یک کاربر معمولی اینترنتی هم ارزشی نداریم.

یک کلمه این دانشجوهای تازه به دوران رسیده میگن، بازاریابی. همین بازاریابی کلی پول و هزینه، و حداقل ماشین زیر پا میخواد. اینطور نیست که بتونی براحتی یک درگاه پرداخت بگیری و باهاش کسب درآمد کنی. برین دنبالش و اگر تونستین براحتی این کار رو بکنین بیاین سکه بندازین تو جیب صهیونیستا، و یا فراماسونرها. تا همین حالا، بخصوص با تغییر نرخ ارز کلی سایت های ارائه درگاه پرداخت، به جز مستقیم بانکهاش، اصلا حذف شده ان. اونایی هم که قبلا تو وایبر بودن، الآن تو تلگرامن و بعدش اینستاگرام، اسمشون رو گذاشته ان کارشناسو از این حرفا که از نظر من حضور واقعی ندارن! برا خودشونن، خودخواهن و اگر کاری به کار ما ندارن، ما هم ایشالله کاری به کارشون نداریم، حالا میخوان شیخ باشن، دکتر یا مهندس.

من نمیخوام ناامیدتون کنم، ولی حقیقت هم این نیست که برین ببینین، یکی اگر مورد بی مهری و لطف دولت قرار میگیره، پس موجود بدیه، و یا نمیخواسته خدمات بهتری بده. نمونه اش همین سایت خودمه که حداقل هر نصف ماه بالا نمیتونه بیاد. باید براش هزینه بیشتر بدیم، ولی به هیچ طریق هم حمایت نمیشیم. در جریان پخش محتوای اینترنتی هم از همون سال 2011 که آمریکا با سوریه به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد جنگ شد، کار ارائه محتوا هم سخت تر شده. یک سایت معمولی بلاگفا رو در نظر بگیرین، و یا همین سایت آپارات. بلاگفا که خیلیی در حذف محتوای ماها شهرت هم داره. میان آمار بازدید غلط نشون میدن، نمیذارن لینک وبلاگ های دیگه رو تو سایتت بذاری، لینک سایت خودت رو نمیذارن. تو رو منزوی نشون میدن، و هزار کار دیگه که نشون میده قطبی به سمت جریانات دوست امریکایی هستن. اینا رو گفتم، که اگر نمیخواین بدونین، حجت باشه.

عدالت یا مستضعفین

کاری کردن که هرجایی این کلمه مستضعفین رو ببینم استفاده کرده ان روش یک خط بکشم. از بس از این کلمه سوءاستفاده کردن. رفته ام به جز سایت های معروف آپارات، نماشا که مال همین بلاگ اسکایه، و تماشا که از دوستانشونه دنبال سایت آپلود دیگه ای بگردم. از بس اذیت کردن این سایت ها تو این چند ساله. حالا به جز اون یک چند سایتی پیدا کردم که یکیشون هرچند وقت یک بار فیلتر میشه، و خودش هم همچین مالی نبود و یکی هم که انگار راه اون سه تای دیگه رو دوست داره پیش بگیره. مثل اینکه اگر همه شون یک راه رو برن خیلی بهشون خوش میگذره. یک سایت پیدا کردم مستضعفین. دقیقا با همین اسم. یعنی منظورش هم لابد اینه که ماها که انقدر پول پهنای باند و اینترنت بهشون میدیمو سایتشون رو با محتوامون پر میکنیم، مستضعف بوده ایمو حالا باید بیاییم اونجا که میگن رو پر کنیم.

اصلا به این سایته نگاه نکردم. بهش به عنوان یک آشغال نگاه کردم. چشمم هم دنبال اینه که یک جورایی از شر این سایت های دیگه هم راحت شم. ولی فعلا باید باهاشون سر کرد.

نکته بعدی همین سهامه عدالته. گفتیم یک مو از خرس بکنیم. گفتن سی درصد با هزار تا سوراخ میذاریم سر راهتون. یک قرارداد یک طرفه که مضمونش این بود که هر ...ی بگیم میخوری؟ رو هم گذاشتن جلومون و ما یک طرفه گفتیم بله، و امضا کردیم. عین همین قراردادهای یک طرفه سایت هایی مثل بلاگ اسکای، آپارات، نماشا و غیره. گفتیم میخوریم. عین اون مظفری کلاه بردار که بیت کوینامون رو دادیم بهش بخوره. گفتیم حالا بده اون سی درصد سهامو. از ما گرفتن امضا، و دادن مهلت سه روزه و بدو بدو، و از خودشون حالا لخ لخ و پاس دادنو جواب ندادن. حالا دبدو. هرچند وقت که شاخص بورس مثبت باشه از هزار تومن گرفته تا نصف یک میلیون، قطره چکونیو بعد از کلی معطلی، حالا، یک چیزی بهت میدیم. ولو گفته باشن این سی درصد فروش میرفت حداقل باید دو و نیم میلیون بهتون میدادن. هنوز که نداده ان. هنوز که یک میلیون نشده از اون موقع تا حالا دادناشون. اصلا کی سهام عدالتو داده کی گرفته؟ اگر خیلی نیاز شدید داشتین و اثبات کردین که مستضعفین (!) بهتون میدیم! چاردیواری اختیاری. عین همون قضیه خونه های خالی اول انقلاب که هنوز قانونی نبود. اون موقع هم تلویزیون مستند نشون میداد، مثلا طرف رفته بود یک پرسشنامه بهش داده بودن پر کنن. خودش تو مصاحبه تلویزیون میگفت هشتاد هزار نفر بعد از اون بودن و بعد از 10 ماه هنوز کسی هیچ جوابی نداده. حتی گفتن کتک کاری هم کردن. اگر این بابا که مصاحبه میکرد اون زمان بابای من بود، الآن کلی باهوش شده بودم. میگفتم از پدران ما شروع کرده ان، و حالا نوبت ماست. نه اینکه یه مدت هی بیایم اخبار فریبکاری اینا رو بخوریم، بعد کلی تازه بگیم ا... اینکه چهل سال پیش هم همین بوده، حالا هم که همینه! نمیرفتیم شاید دانشگاه هاشون، برا حرفاشون تره خورد نمیکردیم، و خیلی پول ها رو کتکمون هم میزدن بهشون نمیدادیم.

هرچند که من ندادم و یکی مثل خودشون بهشون داده تا حالا. با این حرفا، و این اوضاع احوال از هرکی کلمه مستضعفین رو استفاده کنه و هرچی که به عنوان مستضعفین به کار برده بشه بدم میاد.

من نبودم، دستم بود

بعد از بیست روز که اومدنو گرفتنو دستگیر کردندو با تراکتور از روی کامپیوتری ها رد شدن، حالا رئیس جمهور اومده میگه من نمیدونستم کی قیمت بنزین رفت بالا و کار شواری امنیت بوده.

حالا اگر این شورای امنیت این کار رو نکرده بود که نمیتونستن این موج اعتراض رو جمع کنن! حالا تو روز اول نمیدونستی، روز دوم نمیدونستی، روز چهارم نمیدونستی!  روز پنجمو بعدم چی؟

بنزین رو که از پارسال حتی خود من اشاره کردم که مردم ریخته ان دارن جمع میکنن! همه میدونستن داره گرون میشه! فقط روز دقیق رو نمیدونستن. اصلا من شک دارم به این که اول اعتراضات بوده و بعد شماها به این بهانه که مردم به خاطر گران شدن بنزین ریختن تو خیابون دستگیرشون کنین! وگرنه که این روحانی همه اش داره حرفای خوب میزنه و اعتراضی هم روش مسلما نباید باشه!

انقدر خودشون اینترنت آزاد دارن که بعد از بیست روز تازه میفهمن مردم اینترنت ندارن! فیلتر هم نیست! بعد اون وقت میگه مثلا من از تو ماهواره فهمیدم که اینترنت ایران قطعه! نه، تو اون جهرمی رو از 3 سال پیش برای این کارا نیاوردی تو کار! نه همه چیز خوبو عالی! با کیفیتش هستو وارداتی هم نیست. دو نرخیو ارز دولتی و آزاد و سنا و نیما نیست! همه مشکلات هم از اون مینا شروع شد! اون زنه بودها، همه از اون زن نفوذی شروع شد!

همه شون پر رواند، شفاف نمیکنن رای هاشونو، همه خوب میشن. کی بد میشه؟ اصلاح طلبه خوب، اصول گرای خوب!

بعد ماها به عنوان نویسنده، حالا اگر اینترنت وصل باشه، بریم دربیاریم که این پیمان، یا اون کاری که دارن رومون میکنن یعنی چی؟ اونم تازه باید کلی زحمت بکشیم ترجمه اش کنیم.

بروز مشکل نرم افزاری

شاید فقط تا اواخر دهه هشتاد بود که با این خطا در نرم افزارهای فارسی مواجه بودیم. مخصوصا وقتی که یک سی دی داخلی میگرفتیمو با یک کلیک کل سیستم هنگ میکرد، قیافه هامون از ترس خرابکاری دیدنی بود.

خلاصه، با این نرم افزارهای ایرانی یک وحشتی داشتیم از اینکه الآنه که خراب میشه. بعد از اون، خب رشته یکی مثل منکه کامپیوتر بود، ایجاب میکرد که عادت کنیم. بعد، یک دوره ای افتاد تو این دهه نود که هر کی یک گوشی هوشمند داشته باشه، برای رفتن تو اینترنتو شبکه های اجتماعی! این چیزی عجیب برای یکی مثل من بود. هم فرصت بود، و هم تهدید. البته، بیشتر تهدیدش رو دیدیم. فرصتاش رو شاید پول و ارز خارجی کردیم که بدیم ببرن، بره. الآن، البته من نه از انتخاب رشته ام ناراضیم و نه از شرایط موجود. خنده دار هم هست که میبینم، سایت های توپ و قدیمی ایرانی با این قطعی اینترنت هی دچار خطا میشن!

البته، سایت خودم بدتر دیگه بالا نمیاد به خاطر سرور خارج نشینش! وقتی نگاه میکنم اکثرشون هم https هم نیستن بیشتر به خودم فرصت میدم که هی کیسه ام رو تو این کامپیوتر خالی نکنم.

دیگه همینه دیگه. دارندگیو برازندگی. یکی داره هی جای ما برج میسازه، یکی هم مثل ماها که از اول اجاره نشینو خوش نشین بوده ایم، اول اجاره نشین این ملاکای ایرانی بودیمو بعدش خارج نشینو حالا هم که دیگه برامون جایی پیدا نمیشه. نمیدونیم هم از کجا مونده بودیمو از کجا رونده که حالا اینجا هم توش بیاد!

شد چندمین روز قطعی اینترنت؟ سابقه داره؟