آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

ملکه کاتوهِ (Queen of Katwe)

تو تلویزیون یک فیلم آفریقایی دیدم به اسم "ملکه کاتوِه". اصلا فکم افتاده بود. باورم نمیشد یک آفریقایی بتونه انقدر خوب در بافت خودش فیلم بازی کنه. چقدر خوب پوشش ها رو نشون داده بودند، و چقدر خوب فضا رو. فقط نشستم و فیلم تماشا کردم. یک فیلم آفریقایی که دختری اوگاندایی رو نشون میداد. آخرش استاد بزرگ شطرنج میشه. آخرش برا من خیلی قشنگه؛ نشون میده که مرگ یک شطرنج باز با استعداد در شرایط سخت زندگی در اوگاندا منجر به مرگ او نشد (چیزی که برا من خیلی وقته خیلی ها تصور میکنن شاملم شده[1]). آخرش دختره مثل مادرش ذرت فروش نشد و امکانات هم در پی استعداد به سراغش آمدند. تصاویرا واقعا قشنگ بودن. البته نمیدونم که آیا برای این فیلم از خارجی ها (مثلا ژاپنی ها) هم کمک گرفته بودند یا نه. ولی واقعا فیلم قشنگ و کاملی بود. هزار بار از فیلمهای ما جذاب تر. وقتی این رو میگم اغراق نکرده ام. من بعد از سریال ساختمان پزشکان و سریال روزی روزگاری یک فیلم سینمایی تو کامپیوترم دارم به اسم آواز گنجشک ها. ولی برای نگه داشتنش کلی تا حالا مسخره ام کرده اند. میگن این چیه تو کامپیوترت نگه داشته ای؟! از فیلم هایی هم مثل فروشنده خوشم نمیاد که بخوام نگهش دارم. من فیلمی رو دوست دارم که گرم باشه و نه فیلم سردی مثل فروشنده که حتی برنده چند بار جایزه اسکار آمریکایی شده باشه. ترجیح میدم اگر که همه ایران دوست داشتن جای نقش های فیلم فروشنده باشن ایرانی نباشم و در عوض فیلم آفریقایی ببینم که داره جای مردم کشوری بازی میکنه که براش در یک لحظه سکانس فیلم، خیلی هویت ها رنگ و معنی دارن. اونجا آفریقا بود. انتظار داشتی فیلم یک مجموعه زاغه نشین رو ببینی، ولی اگر اون صحنه فقط حرکت دوربین از روی پل رو میدیدی نظرت راجع به فیلم عوض میشد. انقدر خوب نشون میداد اوگاندا رو که اگر پذیرش میداد بهمون حاضر بودم برم اونجا.

پول توش زیاد بود و آدم هم توش زیاد بود. کلی هزینه کرده بودن مثل ما، ولی از نظر نتیجه به نظر من واقعا خیلی آرام و متین کار شده بود برعکس فیلم مثلا پرمخاطبمون به اسم پایتخت 5! هر بار تلویزیون ما فیلم خشن آمریکایی میذاره ما معمولا نگاه نمی کنیم. ولی همون هم که نگاه میکنی سعی کرده یک هنری تو صحنه اش بیاره. الآن نتیجه فیلم ما اینه که آخرش یک فیلم عادی درست میکنیم که فقط توش خشونت داره و حتی به قشنگی فیلمای خشن آمریکایی هم نمیرسه که میبینی رو صحنه هاش کار کرده.

من از فیلم گذرایی که توش دختر و پسر جوگیر الآن رو نشون میده که بزرگ شده تا حالا بازیگر امروز بره نقششو تحت عنوان لاتاری در حال لاس زدن بازی کنه اصلا خوشم نمیاد. قرتی بازی که حالا فیلم هم شده ارزونی خود بازیگرا و طرفدارای مزخرف امروزیشون. واقعا برای سینمای جوگیر ایران به همراه روزنامه های زردی (مثل روزنامه خراسان) متاسفم که از جوگیری خودشون حسابی دور برشون داشته.

پ.ن. سرچ کنید نتیجه از این چیزا میاد که ایران خودش به تنهایی بیمارستانی در اوگاندا افتتاح کرد. وضع کشورشون مثل ماست، ولی دولت ما یک جوری جلوه میده که ماها حالا هاوایی و لس آنجلس هستیم و اونا الآن نوار غزه ان! هزینه های خونه و زندگی ما با هاوایی قابل قیاسه بعد از لحاظ ترحم هی باید برا این اوگاندایی ها اشک بریزیم.

هیچ کشوری اندازه ما بحران زاغه­نشینی نداره. آمار میگه ما 7 میلیون زاغه نشین داره. بلوچ­ها و اونایی که اوراق هویتی ندارن رو هم که نشون نمیده که. بعد شما فکر کنید از 80 میلیون جمعیت کشورمون 7 میلیون زاغه نشین داریم. یعنی از هر 10 نفر یکی زاغه نشینه.


[1] - من در مورد خودم اینطوری فکر نمیکنم. اقلا در نوشته‌هام به سختی نفس کشیدن تا حالا که سی و چند سالمه زنده و به روز هستم.