آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

یا من تو رو میکشم، یا تو من رو بکش

چند وقت پیش به خواهر گفتم انگار این مضمون کارای باباهه س. میگه آره، اگر یادت باشه اون سال همین پسرش رفته بود یک هارد برای من با پولاش خریده بودو پدره هم زده بود تو گوششو همین جمله رو بهش گفته بود.

بعد این رحیم پور ازغدی فکر کرده خیلی اطلاعاتی زرنگیه. هیچ. به ریش طالبانیش خندیده ام. زرنگی که میگی حتی اگر پدر مشرکت بهت دستور به کفر داد تو بگو چشم و انجام نده؟! یا نه خدا کورت کرده و فقط نشستی هی مطالب ماها و کتابای کتابخونه رو میخونی؟!

بد نیست تو هم یک دوره چند ترمی مجبور بشی دوره عملی پزشکی قانونی رو بگذرونی تا ببینیم شایدم خدا کورت نکرده به دعاهای ماها.

البته که خیلی رمانتیکه بگی اسلامو احادیث گفته اند هر چی پدر مادر دستور بده! بعد تو هم بگی چشم. باشه ما هی میگیم چشمو پدرمونو به دستورش نمیکشیم. ولی، به یمن احادیث و مکاتیب تو وایمیسیم تا اون ماها رو بکشه.

ولی آنچه که در عمل من میبینم که نه از نظر فقهی و از نظر اخلاقی شماها بچه بالای 15 سال رو فرزند محسوب نمیکنید! از نظر حقوق دولتی که اعلام کرده اون حقوق حق عائله زیر 18 سال رو میده. از نظر عملیش هم که یکی مثل من میبینه که چه حیوونی فرضم کرده این.

انسان حیوانیست ناطق

گفتم دیگه با بچه 15 ساله به بعد قابل قیاس نبودم. شاید با خودتون فکر کنید لابد از نظر برتری! البته من همیشه خیلی اعتماد به نفس داشته ام، و همیشه ازین نظر فکر میکرده ام که قابل قیاس نبوده ام. اما از دید بقیه اینطور نبوده. از 15 ساله به بعدها اگر خودشونو با من مقایسه نمیکنن، حالا میشینن در کمال بی رحمی من رو با گاوها مقایسه میکنن! مثلا همین شیخ حمیدو خونواده! شب قبلش کسی که داشت میرسوندشون در مورد یکی از آشناهاشون میگفت: مثل گاو میخورد. فردا صبحش چون این ها از شنود از من شنیده بودن که گفته بودم بهترین دوست من مشتریمه! لپ تاپ داده بودن دستم که لطفی در حقم کرده باشندو من براشون آنتی ویروس نصب کنم! که چی؟! که اینطوری بهترین دوستم بشن :)

بعد صبحونه ازم پرسیدن چی میخوری؟ حلیم یا آش؟ من گفتم فرقی نداره. تا اینجاش عادی بود. ولی اونجاش غیرعادی بود که پرسیدن بازم میخوری؟ و من گفتم نه، ممنون! شیخ حمید رو به زنش کردو انگار اشاره میکرد که میبینی؟! مثل گاو نمیخوره!  موقع خداحافظی کلی سعی کردم از زنش خدافظی بگیرم. ولی نه این یکی زنش آدمه، اصلا نگاه نمیکرد به گوه!

جدا از امتیازات من بود!

خالم صدام رو ضبط میکرد. بعد میگفت میدونی چت کردن چقدر خوبه؟!  بهش میگم این همه بلا سر من میاد به خاطر اینه که تنها کسی که حرف میزد من بودم! جدیدا راه افتاده خونه مون هی تلویزیون میاد، از نوع ال جیش.

به مادرم میگم طلاق بگیر! صابون تموم شده. زود میره صابون رو عوض میکنه، که مشکلی ازین جهت نیست و من با بابات جورم. وقتی از دست فامیلش عصبانی میشم، میبینم گوشی تلفن ثابت رو کج کرده تا فامیل پشت خط بشنون. بهش میگم تو فکر میکنی اینا دوستاتن بدبخت؟! میگه بیمارستان روانی ها هم هست....

زندگیتو بکن

یادمه اون اوایل، یعنی همون حدودا دو سال پیشا، زنگ زدم به این اطلاعاتی ها که عه یعنی چی؟! دست از سر من بردارین!

آدم انقدر ساده؟! چی بگم دیگه، هنوز دارم دوره پیچیدگی رو میبینم، ولی هنوز ساده ام. بعد امروز داشتم این شبکه خبر رو میدیدم برنامه مجردها! خواهرم انقد مسخره ام کرد! در حد فحش مورد تمسخر واقع شدم. آدم از زندگیش ناامید میشه این برنامه ها رو میبینه. یک 100 نفر هم هستن همه باهم شنونده و مجری دارن با کمال پررویی اجراش میکنن.

خلاصه من داشتم میدیدم که مثلا یکی ازش پرسید آقا ما چطور مثلا زندگی کنیم؟ شیخه هم گفت بیانیه صادر نکنین که این کار رو میکنمو اون کار رو میکنم! بعد هم تو برو زندگیتو بکن.

وجه شبه تو برو زندگیتو بکن که با اون حرف یارو اطلاعاتیه بود که همینو بهم گفت! وجه شبه این که گفت بیانیه صادر نکنین هم با این آقای حسینی بود! ترجمه کل این دو جمله هم اینه که تو برو بمیر! حالا قضاوت با شما

اس ام اس ناشناس

یک اس ام اس ناشناس برام اومده متنش این طور نوشته:

«سلام خوبی؟ کد فلان بفرس به فلان 5هزار 5هزار شارژ ایرانسل میده»

بنظرتون این اس ام اس رو خواهر زن برادرم که سید هست و فکر میکنم شوهرش اطلاعاتیه داده؟

بنظرتون هدفشون از این مسخره بازی ها چیه؟!

با این وجود من اسمش رو ذخیره کرده م کد شارژ


ببخشین جناب اطلاعاتی من همون فاحشه م. هر حرفی داری تو نت تو بخش نظرها آزادی بزنی

این که می بینی اسمت رو با شماره تلفنت و ردیف کردن ایلو تبارت با فحش نمیارم دلیلش این نیست که تو اطلاعاتی هستی. دلیلش اینه که من حوصله ت رو ندارم

ریتــــــــــــــا اســـــــــــکیــــــــــــــــــــتر

وقتی کتاب های جی.کی. رولینگ رو می خوندم با خودم می گفتم چرا یک نفر نویسنده انقدر باید از خبرنگـــــــــــــــــارها و اطلاعــــــــــــــــــاتی ها بدش بیاد که حتما تو کتاب هایش هی بیاید و کارشون رو اون طوری تقبیح کنه. الآن به صفحه مانیتور نگاه می کنم دستم، و ذهنم از خستگی مانده بر تن و ذهنم مخصوصا ناشی از وجود ریتا اسکیترها نا نداره بنویســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
جوآن قبلا توصیفش رو در مورد ریتا خوب نوشته بود. ولی الآن حس می کنم بیشتر درکش می کنم