آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

دشمنی دنباله دار به اسم پژوهشکده نوح

پژوهشکده مقدس نوح، تنها ارگانی هست که در تمام این وبلاگ اسم اشخاص کارمندی که من از اون باهاشون مرتبط شده ام، رو آورده ام ولی اسم این ارگان مقدس رو که خیلی هم تاکید داشتن روش جایی اسمش اورده نشه رو نیاورده ام.

این پژوهشکده بود که بازرسش، رئیس وقتش (انفرادی) و کارمندش به طور جداگانه در چندین مرکز نظامی، اطلاعاتی، و قضایی از من شکایت کردند و در تمام موارد تاکیدشان بر این بود که شکایتشان خصوصی بود.

اما، به نظر من داستان من هنوز با اون ها و اداره پژوهشکده شون تمام نشده. قضیه هم از این قراره که این پژوهشکده یک بار برایم نامه ای آورده بدون امضا و فقط شامل لیست اسامی کسایی که جریمه هایی مالیاتی باید براشون میپرداختند. اسم من هم تو اون لیست بود.

در نامه نه به نام خدایی بود، نه مقدمه ای و نه هیچ جمله ای. تنها یک جدول بود که اسم من به صورت شبرنگ پر رنگ شده بود.

ما اون روز که نامه به دستمان رسید خیلی راجع بهش فکر کردیم. به نظر یکیمون اومد که شاید باید مالیاتی میداده ایم (!)

اما امروز که هی پشت سر هم یکی از ما بی دلیل می خواهد مالیات بگیره و هیچ کس هم جلو دارش نیست شکمون پر رنگ تر شده که هر آتشی هست از گور اداره این پژوهشکده منتسب به حضرت نوح در می آید.

پ.ن.: فکر هم کرده اند خیلی زرنگن. اون روز مثلا اسم انفرادی رو کنار اسم شکیبامنش، یادم اومد کنار اسم ثناگستر توی انتخابات شورای شهر دیدم. فکر کنید تازه اینا گروهی هم با هم کار میکرده اند و همین چند ماه پیش هم اسماشون کنار هم اومده بود. خوشبختانه هیچ کدومشون در شورای شهر قبول نشدن. فکرشو بکنید این ها از یک طرف بیان به من بگن چی میگی بابا، مشکلت چیه، به ما بگو که در خدمتیم. بعد از اون طرف با کمک گروه و تیم دوستان در حال خنجر از پشت زدن باشن. برای همون خنجرهای دوستانه شونه که اسم هایی از دشمنام رو توی برچسب ها آورده ام ولی حالا میبینید تو متن چیزی ازشون نیست. اونا که بیکار ننشسته ن، همه ش هی در حال خدمت رسانی به خلق و مخصوصا من دختر بابا هستن