آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

باز آمد بوی ماه جنگ

من اینجا مطلب مینویسم و خودم هم خیلی جدی نمیگیرم. آخرش که دیدم مردم همون پیش بینی که کرده بودم انجام دادن با خودم میگم فقط بدو که بیشتر از این عقب از ملت نمونی. دیروز یک قطار پر از غلات، گندم، برنج و این کالاهای اساسی که این روزا تو بوق تلویزیون کرده اند دیدم. من تا حالا قطار باری غلات دیده بودم ولی احساسم در مورد این یکی نزدیک به شگفت زدگی بود. این قطار بوی جنگ آینده و پیش بینی اون رو میداد.

قراره جنگ بشه؟! چرا که نه؟ آمریکا و متحدانش گام به گام برای افزایش مرحله ای فشارها به ایران پیش رفته اند و هربار برای تنگ کردن بیشتر عرصه پیشروی کرده اند. در هر دوره انتخابات آرام ایران با وجودی که آدم غیراجتماعی مثل من (که بویی از انسانیت نبرده تا ابدیت به قول زاهدی بعد از جلسه دفاعم)، تشخیص آرامش میداد جو هر بار ناآرام تر میشد. اما آیا این انتخابات آتی آرام خواهد بود؟ آیا تا حالا شده ما بجز هی پایین تر رفتن ارزش پول ملیمون مثلا ببینیم بالاتر میره. یک نموداری داره، که حکایت از جنگ سخت آتی داره. آیا انتخابات آتی با وجود دستور به محاکمه چند به ظاهر دانه درشت اقتصادی منجر به آرامش بیشتر ایران میشه؟! رهبر بعد از خامنه ای چه کسی خواهد بود؟!

بعد از دیدن قطار باربری کالاها اساسی با خودم گفتم که یادت باشه به جنگ. فکرتو کار بنداز. فکر کن فکر کن. چه کاری لازم بوده که در صورت جنگ باید انجام میدادی و نکردی؟ خب، راستش چیزی به ذهنم نرسید. من حتی انقدر از جامعه دورم که بدونم چی ممکنه به ذهن مردم برسه که بخوان در برابر جنگ پیش رو انجام بدن... شماها هم که انگار دشمن؛ من ازتون بپرسم چیزی جواب میدین؟! و یا این سوال براتون پیش میاد که دسته گرگ هاتون کامل تر میشه یا نه؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد