آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

آه

دنیا به دوستی بیشتری نیاز دارد

تیراندازی و ادامه اغتشاشات

ظاهرا دیروز روز پرکاری برای نیروی انتظامی بود. در سطح شهر صدای آمبولانس ناجا شنیده میشد. و دیشب ساعت 1:30 ما با تیراندازی درست پشت در خانه از خواب پریدیم. البته همه جا آرام بود. و ما سعی کردیم به خودمون بقبولونیم که اشتباهی شنیده ایم.

اخبار دیروز هم اگر پیگیر باشید آتش سوزی از خراسان شمالی شروع شد و رفت به سمت پارک گلستان و تا اون موقع که من خوندم بیش از 150 هکتار جنگل های شمال خراسان و استان گلستان سوختند.

کل مشهد یک مهم ترین پارکش پارک ملت هست و یک مجموعه باغ دانشگاه فردوسی که تو نقشه رو اونجاها سبز کرده اند. چند وقت پیش بیش از حدود 50 درخت از درختان دانشگاه فردوسی سمت پیروزی سوختن.

من یک نکته بگم درباره اغتشاشات اخیر. لازمه به تاریخچه مبارزات ایران برگردم. شاید دهه شصت وضع خیلی بدتری ما داشتیم. اون موقع مبارزانی در حد جنگ داخلی پشت درختان جنگل ها قایم میشدن و یکباره درمیومدن تا مثلا مردم آمل رو بترسونن. ترور زیاد بود و آدم زیاد میکشتن. این اتفاقا مال دو-سه سال انتصاب بنی صدر به ریاست جمهوری بود. کسانی که برای پیروزی انقلاب جنگیده بودن، حالا میدیدن که داره به انحراف میره. و داشت هم میرفت. بنی صدر در همان دو-سه سال کارهای انحرافی خودش رو داشت پیش میبرد.

با انحرافات بنی صدر، بقدری این نظام مخالف داشت که فقط کافی بود یک ندامت کوچک نیروهای مبارز اعلام کنند تا باهاش موافقت بشه. بنابراین درسته که مثلا کسی مثل رجوی و دوستان بقدری زیاد بودن که رفتند جمع بشن یک پایگاهی تو عراق بزنند، ولی عده زیادی هستن که تو ایران مونده اند. حالا شما فکر کنید اون ها دلیلی پیدا کنند برای فعال شدن. چه اتفاقی میفته؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد